هفته ی یش
هفته ی پیش...
تولد یکی از دوستام ب اسم مهسا بود و کلا کلاسو دوستای خودش دعوت بودیم خوش گذشت جاتون خالی...بچ هامون ماشالا فول انرژی بودن ولی من ...ک روز شنب ی پیش بود...
من شنب امتحان عربی داشتم نخوندم چون نمیفهمیدم عوضش 65 سوال فیزیک حل کردم...شنب هم دبیر مون امتحانو گرفت قبل امتحان ی 5 دیقه ای دوباره درسو توضیح داد ک منم فقط با کمک تو ضیحات خودش نمیدونم 3تا 4 تا س تستیو رو ج دادم...ک اخر سرم ی نمره ایی گرفتم اصن نمیشه تایپش کردبعد دبیر مون انقد ادم حالا بماند اسم اونایی ک امتحانشونو بد داده بودن تحویل مشاوره ی مدر 3 داد حالا مشاورمون خودشی خنگی ک بماند انقد ازش بدم میاد البت کلا نسبت بهش حسی ندارم از بس بی خوده حالا دبیرمون اصن نگفته بود خب پریسا همیشه نمره هاش کامل بوده بعد ب خودشم گفتم ک نخوندم ولی نفمید دیگ منم تو اتاق مشاور قاطی کردمو از شدت عصبی بودنم زدم زیر گریه بعد سر کلاس دینی صدامون کردن وقتی از اتاق مشاوره اومدیم رفتم سر کلاس ب دبیر عر بیمون جلوی دبیر دینی فحش دادم خدا رحم کرد...همین...دیگ اینم از شاهکارم...روز 5 شنب رفتم پیش مشاوره ک دوست بابامه انصافا خخخ میفهمه....ی برنامه ی توپ بهم داد دارم باهاش جلو میرم ب استثنای امشب...کلاس داشتم« بعد شام رفتیم بیرون الانم ک مرض دارم...
اومدم این جا یچیزیو بنویسم ک فردا اخرین فرصته بزرگی خدایی ک میپرستیش....
تا بخش بعدی خبر( از این ب بعد ساعات مطالعاتی هفتگیمو تایپ میکنم)
پریسا فردا اخرین فرصت
بچ ها خواهشا برای سلامتی خواننده ی فوق العادمون اقای پاشایی دعا کنید
با اهنگاشون زندگی کردم زندگی
[ بازدید : 347 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]