یادش بخیر اوایل ک مشکل فکمو فهمیدم اصن یحسی بود مسخره گرفته بودم یا سخت نمیدونم اصن عجیب بود دلم تنگ شد برای اون روزا ک تازه فهمیدم متخصص فک داریم تازه فهمیدم دیسک هم وا3 فک داریم چقد ر چیزای تازه فهمیدم ...یادم نمیره خخ از اتفاقات اون مدتو الان دیگ باهم رفیق شدیم رفیقای خوب میفهمه خیلی دوسش دارم ولی...
من اذیتش میکنم رعایت نمی کنم ساندویچ اینا میخورم دکتر بهم گف نباید چیز ی بخوری ک ازش گاز بگیری یا چیزای سفت نخوری من سان میخورم چیزای سفت بعضی وقتا از روی لج سویا میخورم خلم دیگ ...
یادش بخیر دکترا میگفتن سه ماهه خوب میشی اما الان شده 6ماهو و4 روز ...من با خدا ...
ولی همین فک باعث شد توی ی بازه ایی تن تن برم سرای اهدافم اصن برم پیش عشقم ک بازم باید برم این خوبی هارو هم باید ذکر کرد ب خاطر همین میگم دوسش دارم اصن ب خاطر خودش ...
نمیدونم الان داشتم پستای قبلنو میخوندم دلم یهویی ...گرفت
خدا دوست دارم ب امید روزی ک این رفیق جان فک را با خوبی و خوشی باهاش خدافظی کنم روزی باشه ک ...خوب بمان فک جان
[ بازدید : 271 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]