کنکور 95 (طلایی ترین قسمت زندگیم

ساختم برای جذاب ترین قسمت زندگیم همینو بس

بازم ماجرای 6 روز هفته یمن

شنب نرفتم مدر3 بازم مراسمو از این غزولات ترجیح دادم نرم و بیشینم حسابان ک 1 شنب امتحان داریمو بخونم 6 ساعت خوندم...امتحانشو خوب ندادم ک خدارو شکر میکنم چون ی مشکلاتی داشتم ک اگ تو امتحا کشفش نمی کردم وای من...ولی خب بازم حالمو گرفت و روز 2 شنب ک امتحان ادبیات داشتیم چون حالا نمیخوام بهونه بیاورم 25 صدمم غلطه...دیگ امتحان زبان فار30 و دینی رو ک لغوش کردیم...همین حوصله ندارم چرا یعنی ...؟درس میخونم ولی...یکی از دوستام همونی ک گفتم ی مدتی قهر بودیمو اینا توی اون مسابقه ی ستاره20 ک مال بازیگری بود قبول شد خخخخخ خوش حال شدم واسش ایشالا موفق بشه بعد ب افتخارش کلی زدیمو رقصیدیم ک یهو منو هل دادن توی بغل یکی دیگ از دوستام ک گفتم از روز اول دیگ باهم حرف نزدیم...دلیل بر این نیس ک نمیدونم خدا....و ی چیزی شنیدم نمیتونم بنویسم دستام ذهنم یاری نمیکنه فقط خدا خودت...امروزم کلاس داشتیم بعدش رفتم خیابون بافت زمستونی بخرم ک از بس مخم ی جایی دیگ بود نشد اصن حالشو نداشتم...برم شام و بعدش حداقل ی دو ساعتی درس بخونم ...تا هفته ی بعدبعدا نوشت: نخوندم مهمون اومد رفتم حموم و در کل مقصر خودمم





[ بازدید : 291 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 8 آبان 1393 ] [ 23:50 ] [ pariمهندس ] [ ]

6 روز هفته ی من

درس خوندم اما راضی نبودم و ...نیستم تا زمانی ک...چون خودم بزرگی هدفو میدونم ولی چرا مث...هستم حیرونم...دبیر هند3 مون عوض میشه نصف بچ ها ناراضی بودیم اما ب دلیل اعتراض ما نبود مث اینک ساعات کاریش بهم خورده و نمیدونم نصف حقوقشو ندادن مجبوره هند3 ی مارو نگیره...ک دبیر دیگ واسمون میارن ب اسم اقای ...امتحانا شیمی داشتیم 12 سوال تستی احتمالا 100 درصد زدم چون نمرش درصدیه (ولی 100 درصدی ک)دینی برگ هامونو پس داد 8 شدم از 8 امتحان تاریخ هم داشتیم امروز نمره ی کاملشو میگیرم(شکرت پروردگار من)....امشب هیچی درس نخوندم امروز کلاس حسابانو داشتم 4ونیم تا 6 اومدم خونه هم خونه تمیز کردم(اححححح انصافا)بعدشم وقت تلف کردنو ازاین مزخرف بازی ها ک الانم ظرفای شام دستمو میبوسن...4 شنب و امروز خخخخ علاف بودیم ب دلیل ی سری مراسم مث المپیاد ورزشیو انتخابات شوری دانش اموزی(الکی جو گیرن)امروز دبیر شیمیمون در مورد دانش اموزای چند سال پیشش ک الان همشون امریکا و اروپان همشونم در اوجن مدرک های مهم و معتبر دارن...دبیرمون میگفت ک اونام مث ما بودن نه هوش ان چنانی داشتن ن چیزی فقط خوندن وتلاش چیزی ک من ...(بوق)من ی نکته ایی رو باید حالی بشم اینک کم کاری و گند زدنم ب زندگیم و همه ی اشتباهام مقصرش خودم ن خدا ...(خدا داره هر کاری میکن ک بفهمم این منم ک نفهمم)دلیلی نداره ک گند میزنم نمازمو بی خیال میشم(درک نمکینم نماز میخونم وا3 خدا یا وا3 خواسته هام)خدایا روم نمیشه ولی منو ب خاطر این حماقتام ببخش احمقم(تو ببخش)بعد سر کلاس دینی حرف از نمازو اینا میشه اشکام امادس تو عمل خانوم مهندس خدایا پوزش(شریف جانم برای رسیدن بهت دارم دیوانه میشوم شریف جونمممم نفسم خدایا کمکمم کن عاقلانه مث ی دیوانه براش تلاش کنم)1 شنب امتحان حسابان داریم هفته ایی ک میاد امتحان خخخخخ داریم...فردا باید جبران کنم(من از خودم می پرسم ب ارزش هدفم گام برمی دارم؟ خودت ک میدونی هدفته کم نیس همهی وجودت تلاش کن



[ بازدید : 353 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 1 آبان 1393 ] [ 22:16 ] [ pariمهندس ] [ ]