کنکور 95 (طلایی ترین قسمت زندگیم

ساختم برای جذاب ترین قسمت زندگیم همینو بس

نیست شدم در اشتباهاتم

میروم قبل از ...

نیستم تمام شد همه چی حالا ک گنده ترین وجود زندگیت باهات نیست دیگ هیچی مهم نیست

غم نبودنت درمانی ندارد می فهمی خدا ؟ میدونم حق با تو بدون شک...توی توهماتم گم شدم ...

تا سلامی دگر بدرود...

خدا شب هارو بی تو چ طوری سر کنم با فکر هدفی ک خالقش نیست چ سود ...

خستم از افعالم از خودم چقدر بدی پریسا ...

سخته تنهایی سخته سخته سخته وجودت چ نعمتی بود ...

دوای درد مرا هیچ کس نمی داند

فقط بگو ب طبیبان دعا کنند مرا...





[ بازدید : 196 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 19 آذر 1394 ] [ 23:20 ] [ pariمهندس ] [ ]

دنیا ک باهات هم مسیر نبود...

دنیا و زمین و زمان بهات هم مسیر نبودن ولی وقتی اون بالارو نگاه میکردی نگاهشو حس میکردی کافی بود حالا ک دی اون هم نموند برات..ون هم رفت شاید من...خدا شرمنده من باز هم ب امید تو ک بر گردی حرف زدن چ سود ...





[ بازدید : 186 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 19 آذر 1394 ] [ 16:04 ] [ pariمهندس ] [ ]

حواشی 17اذر

من بالاخره خودمو میکشم از دست این مرد ینی مرد اقای ب.ق

شیرینیو بردم اخرای زنگ اول ک شیمی داشتیم شیریننو اوردم انصافا خوش مزه بود بچ ها ماشالا 2تا3تا و4تا میخوردن رحم نکردن ومن نگرانه برای اقای ب.ق بمونه از دبیر جان اجازه گرفتم ک برم شیرینی ببرم برای اقای ب.ق خواستم خودم برم نزدیک 10 نفر دنبالم راه افتادن هیچی دیگ دوق کرد و و یکی برداشت دیگ من واینسدادمم بچ ها داد میزدن شیرینو بیار ینی انگار قحطی زده جون خودم هیچی دیگ شیرینی برای سایر دبیران نموند...ب بعضی هم ب بچ های تجربی دادم...بعد زنگ تفریح ک داشت میرف سر کلاس اقای ب.ق جونم گف دخترم تولدته منم گفتم بعععله(اینو با کلی ذوق بخونی)بعد گف ایشالا 100 ساله بشی دورمون شلوغ بود و رف سر کلاس....

اما امروز سر کلاس ک تو اموزشگاه وباهاشون کلاس داشتم همین ک رفتم تو گف تولدته گفتم بلعههه (شک داشت ک امروز تولدمه)بعد گفت خب مبارکههههه رفتیم سر کار خودمون امروز نذاشتم درس بده کلی اشکال داشتم ک همش رفعیده شد ولی خخخ خسته بود برای بعضی سوالا خخخ فکر میکرد عاغه عموما بدون فکر حل میکنه...دیگ بچم مخه ...بعد عذر خواهی کرد گف خسته ام ببخشید منم گفتم شما ببخشید خستتون کردم گف نه دخترم من کیف میکنم تو سوال میپرسی(من اون وقت در این حالت و یکم بدتر از این تعریف از خود نباشه معتقدن من هر سوالیو نمی پرسم سوالات جالب میپرسم بعلهه

امروز حس کردم یکم راحت تر شدم باهشون عاغه قبلا ها نمی تونستم البت الانم همین طوریه ولی یک درصدی پیشرفت کردم...امروز ی چیزی گفتم ینی قهقه زد فک نمیکردم بگم عاغه روم نمیشد ولی گفتم خوب شد گفتم خخخ خندید و من در این حالتخلاصه خخخخ خوش گذشت و حرفای خوبی زدیم مث همیشه ...

مهسا (م.پ)فک نمیکردم تولدمو خاطرش مونده باشه ولی امروز یکهووو با کادو اومد بغلم کرد چ خوب بود دلم براش تنگ شده بود گاهی بعضی ادما با همه ی کارای بدشون ولی مث همون روزای اول رفاقت عزیزن میم گفت خخ با معرفته من گفتم خخخخ

و ک جان هم تبریک گف مامانشم تبریک کلی ذوقیدم ممنونم...و یکی از تجربی ها فهمیده بود تولدمه اومد سر کلاس صدام زد بغل و اینا با کار اونم کلی خوش حال شدم...

ا ما از ین جا از دکتر فاطمه هم ک واقن خخ ذوق کردم و تو وبش بهم تبریک گفته بود ممنونم ازش ایشالا تهرانی بشی

و از مهندس جان زهرا خانومم کلی ممنونم ایشالا هدفت رو تو چن ماه دیگ لمسش کنی امییین

و از همه ی کسایی ک بهم تبریک گفتن ممنونم ...سن 18 سالگی اتمسفر عجیبی داره دیشب نتونستم بخابم شوک 18 سالگی من و گرفته بود...خدا جونم ممنونم ک بهم اجازه زندگی کردن دادی ممنونم برای همه ی همراهی هات بمون با من با همه ی بدی هام و پری جونم من عاشقتم...شرمندم نکن در پناه خالقم باشی این ارزوی من برای توست






[ بازدید : 197 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 17 آذر 1394 ] [ 20:19 ] [ pariمهندس ] [ ]

17 اذر مبارک

چقدر دلم گرفت این بار نه از وضع درس خوندم یا ...از گذر بی وقفه ی زمان ک ب هیچ کسو هیچ چیز رحم نمیکنه سال 76 الان 94 چقدر زود واقن یادمه دوم ابتدایی فهمیدم تولد ینی چی و اون وقتم ی تولد گرفتم دوستام و خلاصه اشنا و اینارو دعوت کردیم کیک تولدم گیتار بود عصرونه ساندویچ کالباس دادیم (اون موقعه ابهتی داشت) از اون روز تولدام کوچکتر شد ینی همین خونوادگی با دای اینا ب جز پارسال ک سر کلاس تولد گرفتم کیکشم خرسی بود ک لباس فارغ التحصیلی ب تن داشت سر کلاس شیمی یادش بخیر چقدر خوب بود با همهی اتفاقات ش اما حالا فقط خاطره شد و تمام از پارسال تا الان هر چی فک میکنم مثل چی واقن خخخ زود گذشت من پریساییی ک از سوم ابتدایی با دستاش سال کنکورشو حساب میکرد ی بار خواست دکتر شه بعد مندس نفت بعد مهندس برق ...بچگی نکردم واقن همش تو رویای بزرگ شدن سیر میکردم حتی بازی هایی ک میکردم توش رنگ و بوی کودکی نداشت این همه عجله بری بزرگ شدن عجیبه الانم ...و گنگ بودن این ماجرا ک ایا سال دیگه ایی هستم یا نه قبلا فک میکردم مرگ فلن ب سراغم نمیاد اما حالا نه انگار قبول کردم مرگ هم مال من هست و روزی توی وقت خودش ب سراغم میاد...و حالا یکسال گذشت از فرصتی ک دارم برای زندگی کردن نمیدونم چقدر دیگه ایی فرصت دارم ولی جدا زود گذشت و ناگهان زود بزرگ شدم ...نمی دونم فردام هستم یا نه اصن ثانیه ی بعد هم نمی دونم اما از صمیم قلبم پری جانم تولدتو تبریک میگم مهندس خودم و خودت میدونی چ ارزویی برات دارم شرمندم نکن لطفا اما من همیشه بهت ایمان داشتم ک تو می تونی و ازم بگذر ب خاطر همه ی روز ها و ثانیه هایی ک باعث شدم شرمنده بشی منو ببخش ب خاطر همه ی کم کاری ها و حماقت هایی ک در حقت کردم تولدت مکبارک قهرمان زندگی من یکسال بزرگتر شدی تولد چیز مبارکیه و هر چقدر بزرگتر مفهومش عمیق تر قدر خودتو بذون برات ...دوست دارم مراقب خوبی هات باش و خدای پریسا از توم ممنونم ک باهاش بودی و نگاش کردی و خخخ جاها و زمان ها فقط تو محرم دردش بودیو ارومش کردی بی منت ممنونم خدای پری جونم...

بخند مهندس تو بالاخره میرسی ...دوست دارم با همه ی اتفاقات پات میمونم پای اهدافت تو بهترینی تو ترین ترینی ...

اینم 17 اذر تولدت مبارک شاد باش و خندان و موفق و اگ تونستی منو ببخش ...تولدم مبارک با تمام وجود





[ بازدید : 200 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 16 آذر 1394 ] [ 23:55 ] [ pariمهندس ] [ ]

بازم سه شنبه

امروز سه شنب بازم کلاس اقای ب.ق...

نمیدونم چرا این بشر انقدر خوب و متفاوته ینی خدا وقتی اینو خلق کرده فک کنم از اون بنده ها بوده ک خواسته بهترین بشه ...

ی عالمه حرف هست اما وقت تایپ نیس اینارو دارم می نویسم ک یادم باشه سال کنکورم بهترین سال زندگیم بود همه چی خوب بود شاید واقن همه چی نه اما وجود بعضی ادما بدی هارو پاک می کرد حتی بدی ادم هارو...

امروز وقتی اقای ب.ق تو مدرسه دیدم خخخخخخخناراحت اون مرد همیشه خوش حال پر انرژی نبود برای اولین بار واقن بدون تظاهر حالم گرفته شد و قلبم درد گرفت انقدر درد گرفت که دیگ ....واقن نمی تونم ناراحت ببینیش چون انقدر خوبه ک ...

از همین حالا دلم براش تنگ شد...و من چ نامردم چقدر می تونم بد باشم...

امروز کلاس عالی بود اما وقتی ی چیزایی برام گف دلم گرفت کاش ...امروز بالاخره کشف کردم متولد زمستونه چ ماهی ایشالا در عملیات بعدی...ازم پرسید تو چی منم گفتم پاییز ...حالا دقیقا هفته یدیگ تولدمه تو مدرسس میخام بهترین شیرینیو براش ببرم دوس ندارم بچ ها بخورن ولی دیگ مجبورم ینی اقای ب.ق نبود عمرا می بردم ولی دیگ چ کار کنم...

گاهی نگاه تاثیر گذار ی حرف خوب و به موقع ی شناخت درست می تونه با ادم چی کار کنه ب بودنش می بالم ...

ب نظر من زنش واقن باید شکر گذار باشه این ادم وجود این ادم شاید هیچ کس وجودشو درک کنه اون متفاوته نگاهش ب دنیا ب جامعه ب زندگی ب خدا ...شک ندارم البته نمیشه قطعی گف ولی این بشر برای زن و بچش از اینی ک من می بینم فراتر اخلاق و مرامش ...

دوست دارم اقای ب.ق ...

بریم درس بعد یکلاس پر انرژی





[ بازدید : 204 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 10 آذر 1394 ] [ 21:30 ] [ pariمهندس ] [ ]